شاهدا ن چشمبند زده" فيلم مستند ي است که قصه گويان آن سالها در سيا هچال های جمهوری اسلامی بسر برده اند. "شاهدان چشمبند زده"، که خود هم قربانی و هم شاهد ماجراهاي زندان بودهاند ، با طرح اين مساله كه رويكرد حاكمان ايران به مذهب براي تشديد اعمال خشونت در زندان، ويژگي زندان حكومت اسلامي است، به شرح نظرات و تجارب خود مي پردازند و گوشههاي ناگفته و ناشنيده زندانهاي سياسي جمهوري اسلامي را براي بيننده ترسيم ميكنند
پيوند در اين باره ميگويد: “زندان جمهوري اسلامي يك تفاوت فاحش با بقيه زندانهاي دنيا دارد. بهرحال در همه زندانها شكنجه هست، اعتراف گرفتن هست، ضرب و شتم هست، ولي مساله اين است كه بنظر من در زندانهاي ديگر آنها با مخالفينشان برخورد ميكنند تا جايي كه طرف باهاشون مخالفت نكند. اما اينجا مساله مخالفت نكردن تو نبود، مساله خالي شدن تو از هويت ".انساني بود. آنها ميخواستند كه انسانيت را بكشند
ناصر رحمان نژاد موشكافانه مي گويد:“ اين كه يك فرد، يا يك گروه يا يك نظام حكومتي به خود اجازه ميدهد كه براي پيشبرد هدفهاي خود، يا براي استقرار سيايت يا ايدئولوژي خود، و بعد براي استمرار و تحكيم اين سياست يا ايدئولوژي احكام جزايي و روشهاي مجازاتي برقرار كند كه مخالفين خود را با دردناكترين و وحشيانهترين شيوهها شكنجه كند و به قتل برساند، تنها زاده ماهيت و سرشت متعصبترين و عقبماندهترين پديدهاي است كه ميتوان تصور كرد. و اين پديده در مورد ايران، اينبار، دين بود. دين، كه يكي از مهمترين اركان حكومت اسلامي ايران، و شالوده نظري، فلسفي، سياسي، اقتصادي، نظامي، قضايي ـ و مهمتر از همه عدالت ـ آن است، نقش بسيار مهمي در ".برقراري، توجيه و اعمال جنايتهاي اين رژيم ايفا كرده است
تهمينه در بيان خاطرات خود ميگويد: يك روز يك كاسه انگور دستم بود، يك حبه از انگورها رو دادم به يك دوستم. بعد صدام كردند گفتند كه گزارش دادند كه شما غذاتون رو كموني با بچهها استفاده ميكنيد. يعني اشتراكي از غذاتون به همه ميدهيد. ما ميخواهيم هر كسي جدا، حتي آب ليمو، نمك و...خودش بخوره. اين كموني مصرف كردن باعث ميشه برين توي تابوتها. حالا فكر كار خودت را ".بكن
پروانه در تشريح دستگاه شكنجه“تابوتها“ كه ويژه زندان حكومت اسلامي در دهه شصت بود، و تحقيقا بر اساس مباني ديني كه براي انسان زندگي و آخرتي جدا از زندگي دنيوي تصوير ميكند، ساخته شده بود، مي گويد:“وحشتناكترين اين دوران، شكنجهاي بود بنام قبرها، تابوتها. من حدودا شش ماه در تابوتها بودم. اين خيلي فرق داشت با انفراديهاي معمولي. انفرادي معمولي، وقتي ميانداختندت جداييات از بچهها بود، كوچكي جات بود، نداشتن هواخوري بود، نداشتن ملاقات بود، ولي آزاديهاي فرديات رو داشتي. آزادي بر غرايزت رو داشتي. يعني ميتوانستي هر موقع دلت بخواد آب بخوري، هر موقع دلت بخواد دستشويي بري. دلت ميخواد ورزش بكني توي همون جاي كوچك، دلت ميخواد زمزمه يك آواز رو بكني، يك شعر براي خودت بخوني، با يك تكه سنگ روي ديوار نقاشي بكشي. ولي از نظر من شكنجهاي كه توي تابوتها در قزلحصار اعمال شد، وحشيانهترين ".شكنجهاي بود كه ميشه توي تاريخ ثبتش كرد
وي در ادامه ميگويد: ما در جايي به اندازه يك قبر، ماهها زندگي كرديم. با چادر، روسري، بدون اينكه اجازه خوابيدن در روز داشته باشيم، اجازه راه رفتن داشته باشيم، اجازه تكان دادن دست و پايمان را داشته باشيم. روزي سهبار دستشويي بود. اگر شب تا صبح به خودت ميپيچيدي... سختتر از شكنجههاي فيزيكي اين دوران، شكنجه روحي بود كه بوسيله حاجي روي ما اعمال ميشد. اين دقيقا برنامهريزي شده بود.از صبح كه بلند ميشديم، نوارهاي قرآن بود كه برامون گذاشته ميشد. با صداي فوقالعاده زياد. حتا اگر يك نواري كه دوست داري يا يك موسيقي رو چند بار با صداي بلند تكرار كني، گوشات خسته ميشه. اين دقيقا حالت شكنجه رو داشت. با صداي فوقالعاده زياد، نوارها گذاشته ميشد، نوارها قطع ميشد، مصاحبه بچههايي كه واقعا داغون شده بودند و به ".معناي واقعي شكسته شده بودند به طور مرتب از بلندگو پخش ميشد
بهاره در بخشي از صحبتهاي خود ميگويد: حاج داود يك روز بما گفت تختهايي براتون درست ميكنم كه ديگه اذيت نشيد. هر كسي توي تخت خودش كاملا راحت ميخوابه بدون اينكه مزاحم كسي بشه. ما نميدانستيم كه تختها براي خوابيدن نبود، بلكه براي شكنجه بود. به اعتقاد من، زماني كه ما اونجا ...بوديم، از تمامي دريافتهاي حسيمان محروم بوديم؛ يعني از شنيدن، ديدن و ...yلمس كردن و
" شاهدان چشم بند زده"، قصه قهرمانی ها، قصه ناکامی ها ، قصه شکنجه، قصه مقاومت، قصه کودکان در بند، قصه اعدام و و حشيگري جمهوری اسلامی در زندان است . در "شاهدان چشم بند زده" نازلي، احمد، پروانه، منوچهر، پيوند، حميد ، بهاره و تهمینه كه هر كدام به مدت هشت تا ده سال در دهه ۶۰ در زندان بسر برده اند، ،به تر سيم تجارب دوران زندان خود می پردازند و بيننده را با خود به اعماق وقا يع و حوادث زندان هاي جمهوری اسلامی می برند. آنان با پردازش تصوي ري عيني از خشونت بي حد و حصري كه در زندانهاي جمهوري اسلامي اعمال ميشود، بيننده را مجذوب گفتههاي خود ميكنند