قاضی: من نمی
توانم این
بسیجی ها را
دستگیر کنم،
خانواده دارم
و نمی توانم
اصغر
عبادی، پدر میثم
عبادی، جوان
شانزده ساله
ای که طی
اعتراضات
مردمی سال
هشتادو هشت
کشته شد، می
گوید:« راستش
را بخواهید
مدتهاست که
برای پی
گیری
وضعیت پرونده
پسرم به
دادگاه یا
دادگستری
نرفته ام
معلوم است که
نمی خواهند به این
پرونده ها
رسیدگی شود. باور
کنید هر بار
که به دادگاه
یا دادستانی
می روم آن
قدر
با من بد
برخورد می
کنند که خیلی
اوقات گریه ام
می گیرد .»
عبادی
این جملات را
در گفت و گو با
خبرنگار سایت
کلمه
وابسه به
موسوی گفته و
تاکید کرده است:قاضی
خودش به من
گفت «من نمیتوانم
این بسیجیها
را دستگیر کنم
و با اینکه
پروندهی
شما چند سال
باز میماند،
من نمیتوانم
کاری کنم.» او
با زبان خودش
به من گفت
که نمیتواند
بسیجیها را
بازداشت کند. گفت
که خانواده
دارم و نمیتوانم.
یعنی قاضی
هم از یک بچهی
۱۵ ساله حساب
میبرد. حالا
نمیدانم
باید برای پیگیری
چه کنم.
میثم
عبادی ۲۴
خرداد ماه سال
هشتاد و هشت در
روز سخنرانی
احمدی نژاد در
میدان ولی عصر
به مناسبت
انتخاب
دوباره اش از
سوی حکومت، مورد
اصابت گلوله
قرار گرفت . میثم
کارگری بود که
برای کمک به
خانواده اش از
چهارده
سالگی
در یک کارگاه
خیاطی کار می
کرد . او در
تجمع های
اعتراضی آن
روز از ناحیه
شکم گلوله
خورد و به جان
باخت.
میثم
نیز که گاهی
اوقات برای پی
گیری پرونده برادرش
به مراجع
قضایی مختلف مراجعه می
کند عقیده ای
مشابه پدرش
دارد و معتقد
است :« پی گیری
هایشان هیچ
نتیجه
ای
نداشته است .»
او
می گوید :« هر
بار برای پی
گیری پرونده
برادرم به
جایی مراجعه
می کردم به من می گفتند
برادرت
اغتشاشگر
بوده ، از آن
طرف هم شنیده
ایم اسم
برادرم را در
فهرست
شهدای
بنیاد شهید
قرار داده
اند، بالاخره
برادر من شهید
است یا
اغتشاشگر و
اگر شهید
است
چرا با ما این
گونه رفتار می
کنند ؟»
چندی
پیش نیز پدر
میثم عبادی در
گفتگو با کلمه
از آخرین
وضعیت پی گیری
هایش درباره
پرونده پسرش
خبر داده بود. او
همچنین گفته
بود که
ماموران
بنیاد شهید روزی به خانه
آنها مراجعه
کرده و کارت
شهید به آنها
داده اند
.
اصغر
عبادی می گوید
:«به جای اینکه
بروند از قول
من مصاحبه های
دروغین علیه آقایان
موسوی و کروبی
منتشر کنند،
قاتل فرزندم
را معرفی و
محاکمه کنند. باید
به من بگویند
فرزند من چرا
کشته شد و
گناهش چیست. یعنی
هر کس گفت «رای
من کو» باید
کشته شود؟
البته پسر من
حق رای هم
نداشت و رای
نداده بود،
اما همراه با
بقیهی مردم و
به خاطر
رای آنها این
شعار را فریاد
میزد. یعنی
اگر کسی این
شعار را میگفت،
باید کشته میشد؟
میخواهم
بدانم به چه
گناهی پسر ۱۶
ساله را در
روز روشن در
خیابان
کشتهاند.»
میثم
عبادی در
اعتراض به
رفتار یکی از
لباس شخصی
هایی که دختری
را به شدت کتک
می زد
به قتل رسید .