قصههاي
زمستاني
كودكانكار
يخزدهاست
تارا بنیاد:
در ميان چندين
لباس و يك شال
گردن گرم و يك
دستكش نرم از سرماي
زمستان به خود
ميپيچيم،
بخاري ماشين
را بر درجه
زياد تنظيم ميكنيم
و حتي حاضر
نيستيم براي
خارج شدن دود
سيگارمان كنار
پنجره را باز
بگذاريم، چه
رسد به اين كه
بخواهيم براي
نيمنگاهي به
خرتوپرتهاي
دست دخترك كه
كنار ماشين
ايستاده و با نگاهي
ملتمسانه به
ما خيره شده
حاضر شويم شيشه
را پايين دهيم
و به سرما
اجازه وارد شدن
دهيم، حتي
حاضر نميشويم
در آن 120 ثانيه
باقيمانده
تا سبزشدن
چراغ دستي به شيشه
ماشين بكشيم، بخار
پشت شيشه را
پاك كنيم و
نگاه يخزده و
دستهاي
منجمد دخترك را
ببينيم، حتي
حاضر نميشويم
سرمان را
بچرخانيم و از
ميان شيشه كدر
شده از بخار،
سرما را در
نفس دخترك حس
كنيم.
حالا
دخترك سرش را
ميچرخاند از
كنار ماشين
ما رد ميشود،
ماشين ديگر،
ماشين عوض ميشود،
آدمها عوض ميشوند
اما
عكسالعملها
تغيير نميكند،
همه سردشان
است پس بيتفاوت
به اين كه
دخترك چند
ساعت است
در آن سرما
منتظر لبخند
است، انتظار
چراغ سبز را
ميكشند، 120
ثانيه تمام ميشود
انگار كه كلت
كمري، آغاز
مسابقه را
شليك كرده
باشد، پاي
راست روي پدال
گاز
فشار ميآورد،
كلاچ شل ميشود
و مسابقه بيپايان
سريعتر
رسيدن به گرما
آغاز ميشود،
نگاه دخترك با
ماشينها ميرود
تا آروزهايش. دستانش
يخزده و
انگشتان پاهايش
از سرما حس
ندارد، دخترك
چراغ قرمز بعدي
را به اميد
رسيدن به
قرمزي آتش انتظار
ميكشد.
قصههاي
زمستاني
كودكانكار
يخزدهاست
اين
داستان هم يك
داستان
تكراري بود
مانند قصه دخترك
كبريت فروش،
داستاني كه هر
سال در سرما و
به تعداد تمام
كودكانكار و
در همه كشورهاي
دنيا تكرار ميشود،
داستاني
تكراري كه
ممكن نيست در
اين شهر بزرگ
از خانه بيرون
بياييم و يكي
از هنرپيشههاي
نقش اول آن را
نبينيم،
داستاني
آنقدر تكراري
كه
انجمن
حمايت از حقوق
كودكان تصميم
گرفت يكي از
جلسات
ماهيانه خود
را به آن اختصاص دهد.
به گزارش
خبرنگار
ايلنا، امروز
در جهان 250
ميليون كودككار
وجود دارد كه 122 ميليون
آن در آسيا و
اقيانوسيه
ساكن هستند و
بنا بر آمار
يونسف در
دنياي امروز ما
از هر 6 كودك يك
كودك به جاي
اين كه از حق
مسلم كودكي كردن
بهرهمند
باشد، به كار
مشغول است.
انجمن
حمايت از حقوق
كودك در آخرين
جلسه خود به
گپزدن با چند كودككار
نشست،
كودكاني كه
كار آنقدر
پختهشان
كرده بود كه
بدانند چطور
بايد از مشكلاتشان
صحبت كنند كه
با منطق شنوندهاي
كه از كار در
زمستان چيزي
نميداند،
جور
در بيايد.
مصطفي 16
سال دارد، او
با اشاره به
اين كه هر
كاري مشكلات
خود را دارد
تاكيد ميكند،
دست فروش هم
مشكلات خود را
دارد، او ميگويد:
«اما مشكلات
اين
كار در
زمستان دو
برابر ميشود،
از طرفي سرما
و باران باعث
ميشود ما
سرما بخوريم و از
طرف ديگر از
آنجا جايي كه
ما افغاني
هستيم و بيمه
نداريم،
هزينههاي
درمان برايمان
زياد ميشود،
در واقع هم به
خاطر سرما
خوردگي نميتوانيم
پول در
بياوريم و هم
مجبوريم
چندين برابر
هر روزمان پول
خرج كنيم.»
حسن هم 17
ساله است، او
تراكت پخش
ميكند، او
نيز از مشكلات
كار خود، ميگويد:
«اگر هم دستكش
داشتهباشي،
تراكت را
نميشود با
دستكش پخش
كرد، پس كار
بيدستكش سبب
ميشود
دستانت يخ
بزند و يواش يواش
ديگر نتواني
با آن كار كني.»
آنها از
مشكلاتشان ميگويند،
از اينكه بيمه نيستند
و هزينه درمان
زياد است، از
اين كه نميتوانند
در مدارس
ايراني درس
بخوانند و
همين موضوع
سبب شده چندين
سال از درس
عقب بمانند.
اميد كه 17
سال دارد، ميگويد:«
ما نميخواهيم
در رفاه كامل
به سر ببريم،
فقط ميخواهيم،
شرايطي باشد
كه
در آن
آرامش داشته
باشيم و دستكم
بتوانيم درس
بخوانيم.»
اين
كودكان كار
همچنين از
آزارهاي مردم
ميگويند،
آنچه از سرما
گزندهتر است
بيتوجهي
مردم و روي برگرداندنشان
و حتي گاهي
اذيتكردنشان
است.
اميرحسين 14
ساله است در
كلاس اول دبيرستان
درس ميخواند،
ساز ميزند و 8
سال است كه
كار ميكند؛
اميرحسين
خاطرات بدي از
كودكياش در
كوچه و
خيابانها
دارد، او ميگويد:«
تازه ترازو
خريد بودم، آنرا بردم
تا با آن پول
در بياورم،
مردي از روي
آن رد شد جوري
كه ترازو
شكست، هرچه
گفتم بايد
پولش را بدهي،
گفت: به من ربطي
ندارد تو جاي
بدي ايستاده
بودي، او پول
مرا
نداد، 15
هزار تومان به
من ضرر زد و
رفت.»
دل هر كدام
از اين كودكان
به اندازه تمام
روزهاي خدا
قصه دارد، قصههايي
پرغصه از
تابستان و
زمستان، كه
قصههاي زمستانيشان
يخ هم زده است.
سرخوردن
وافتادن به
علت كمتواني در سرما
شايعترين
علت آسيبديدگي
در كودكانكار
است
نسيم
يعقوبپور، پزشكي
است كه
داوطلبانه با
اين انجمن كار
ميكند، به
گزارش
خبرنگار
ايلنا، او درباره
كار كودكان در
زمستان و
تاثير سرما بر
ايمني بدن آنها
ميگويد: «محيط
سرد
گرماي بدن
را ميگيرد و
سبب ميشود دماي
داخل بدن كاهش
پيدا كند، اين
كاهش دما سبب يخزدگي
و سرمازدگي ميشود،
همچنين هواي
سرد، هواي
بسيار خشكي
است كه سبب
خشكي پوست و
مشكلات
عضلاني ميشود.»
او با
اشاره به اين
كه سرما در
مهارتهايي
مانند چابكي
و چالاكي و
استفاده از
انگشتان و
ديگر اندامها
تاثير ميگذارد،
ميگويد: «سرما
حركت انگشتها
را آهسته ميكند،
قدرت چنگ زدن
و گرفتن كاهش
مييابد و
شيوع بيماريهاي
عفوني دستگاه
تنفسي بيشتر
ميشود.»
يعقوبپور
درباره تفاوت
بين
كودكان
كار و خيابان
با ديگر
كودكان، ميگويد:
«هزينههاي
درمان براي
اين كودكان سنگين
است، نياز به
استراحت آنها
با كار آنها
تقابل دارد،
عدم درمان به
موقع و مناسب
باعث پيشرفت
بيماري و بروز
عوارض بيشتر
ميشود، به
علت پايين
بودن سطح
آگاهي و
امكانات
خانواده
بيماري بيشتر
شيوع پيدا ميكند،
سير بهبود در
بيماري كندتر
است و سرايت
فردبهفرد در
محيط بيشتر
است.»
او ميافزايد:
«دماي مناسب
براي انسان حدود
16 درجه با
رطوبت 50 درصد
است وقتي
انسان سردش ميشود،
واكنش انسان
به سرما فيزيولوژي
است، سرما
انرژي ذخيره
بدن را از بين
ميبرد و باعث
لرز عمومي ميشود
كه
اين آغاز
خطر است زيرا
پس از آن
انسان احساس كاهش
قدرت و
توانايي ميكند
و
اندامهايش
بيحس ميشود
و در طولاني
مدت به مغز
فشار ميآورد
و سبب كاهش
قدرت تفكر ميشود.»
او در
ادامه به
اقدامات
محتاطانهاي
كه بايد به
كودكانكار
آموزش داد، اشاره
ميكند و ميگويد:
«كودكان بايد
حداقل پوشش 3
لايه را داشته
باشند، مايعات فراوان
بنوشند،
كالري بيشتري
دريافت كنند، در
فواصل كاري در
سرپناه گرم
استراحت كنند،
خوردني و
نوشيدني
كافئيندار
نخورند، سعي
كنند در گرمترين
ساعات روز كار كنند،
هنگام احساس
لرز شديد و
خستگي شديد
خود را با
فعاليت گرم
كنند و به جاي
گرم
پناه
ببرند و تا
جايي كه ميتوانند
تنها كار
نكنند تا در
صورت نياز
دوست همراهشان بتواند
كمكشان كند.»
اين پزشك
داوطلب انجمن
حمايت از حقوق
كودكان در
پايان صحبتهاي
خود در نشست
ماهيانه اين
انجمن ميگويد:
«سرخوردن و
افتادن شايعترين
علت
آسيبديدگي
در فصل سرماست
كه به جز سر
بودن معابر به
بيحس شدن و
كم توان شدن كودكان
در اثر سرما
باز ميگردد.»
سرما
تجربه زيستي
كودككار را دردناكتر
ميكند
به گزارش
خبرنگار
ايلنا، انجمن
دفاع از حقوق كودكان در
نشست دي ماه
خود به ارائه
گزارش از يك
تحقيق ميداني
در ميان
كودكان دستفروش
در
خيابانها
و سر چهارراهها
پرداخت، اين
انجمن در اين
گزارش با
تاكيد بر
اينكه سرما خيلي
از كارها را
كم ميكند اما
كار كودكانكار
هرگز كم نميشود،
آوردهاست: «نيمي از
كودكان كه
تحقيق روي
آنها انجام
شدهاست مريض
بودند، تعداد
كودكان در
روزهاي سرد كمتر
از ديگر
روزهاست و
كودكان در
روزهاي سرد به
جاهاي گرم مثل
مترو و ترمينالها پناه
ميبرند، به
جز سرما بيتوجهي
عابرين آزار
دهندهترين
نكته براي
كودكانكار است،
برخي از
كودكانكار
براي اينكه
بتوانند در
محيط گرم كار
كنند مهاجرت
ميكنند (مثلا
براي كار در
حرم امام رضا (ع)
به مشهد ميروند)
كه اين خود
عواقب خود را دارد،
در روزهاي سرد
بچههاي كوچك
و دخترها،
كمتر به
خيابانها ميآيند
و اين باور عمومي
كه كودكان كار
به اجبار
خانوادههايشان
سر كار ميآيند
را از ميان ميبرد.»
همچنين در
اين گزارش ميتوان
به اين اشاره
كرد كه «سرما
جز به خطر انداختن
بيش
از پيش
سلامت جسمي
كودك، تاثير
نامطلوبي بر ايجاد
بحران در خانه
ميگذارد،
تجربه زيستي
به عنوان كودككار
در يك جامعه
را از پيش
دردناكتر ميكند،
به علت پناه
بردن كودكان
كار به محيطهاي
گرم سبب پنهانشدن
معضل كودككار
از ديد جامعه
ميشود، امكان
آزار و اذيت
كودكان
افزايش مييابد
و گرايش آنها
نسبت به بزه براي
رسيدن به جاي
گرم نيز بيشتر
ميشود.»
ساعت كاريات
تمام شده است،
پلههاي محل
كارت را
سريع پايين ميآيي
وارد خيابان
ميشوي، باد
سرد چنان به
صورتت ميزند
كه شال گردنت
را تا زير
چشمت بالا ميكشي،
چند دختر و
پسر قد و نيم
قد دورهات ميكنند، يكي
دستمال دارد،
يكي كبريت،
يكي فال دارد،
يكي دونات با
اينكه هر
كدام گوشهاي
از
لباست را
گرفتهاند و
ميكشند اما
جوري وانمود
ميكني كه نه
آنها را ميبيني
و نه حسشان
ميكني،
همچون شبهي از
ميانشان رد
ميشوي، دريغ
از اينكه
حسرت لبخندت و
دست
نوازشت در
خاطر آنها يخ
ميزند. ایلنا