بیکاری در ایران جرم امنیتی محسوب می شود

 

 

پنچشنبه ١٨آذر ١٣۸٩ برابر با ٩ دسامبر ٢٠١٠ 

www.kanoon-zendanian.org

 

به دنبال اظهارات اخير دادستان رژیم در تهران مبنی بر اينکه نازنين خسروانی، روزنامه نگار در بند دارای جرائم امنيتی است که برخی از آنها را نيز خودش پذيرفته است و انتقاد از مادر وی که با رسانه های بيگانه مصاحبه می کند، اعظم افشاريان ، مادر اين روزنامه نگار زندانی در واکنش به حرف های دادستان رژیم به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت: « از صحبت دادستان محترم تهران خيلی متعجب شدم،او گفته که با دختر من در زندان ملاقات کرده است و او جرائم امنيتی دارد. اما نازنين يکسال ونيم اخير بيکار و در خانه بود يعنی بی کاری جرم امنيتی می شود.اين صحبت دادستان برای من خيلی سنگين تمام شد.من يکسال ونيم با نازنين در خانه بودم وکارش و زندگيش شفاف بود. کدام جرم امنيتی.»

 

اعظم افشاريان در ادامه گفت: « نازنين نزديک به ۴۰ روز است که در انفرادی به سر می برد و فقط يک ثانيه با من تماس گرفته و گفته که در انفرادی و بند ۲۰۹ است آنوقت آقای دادستان در اين بی خبری ۴۰ روزه در يک کنفرانس مطبوعاتی می گويد که نازنين خسروانی جرم امنيتی دارد آخر من که مادرش هستم نبايد بدانم اين جرم امنيتی چيست.»

 

مادر اين روزنامه نگار در خصوص اينکه دادستان از گفتگوهای او با رسانه ها انتقاد کرده است به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت: « گفتگو کردن حق من است. چون من هر روز به دادگاه انقلاب، دادستانی و زندان اوين می روم ويک کلمه جواب نمی گيرم. حالا فکر می کنم از طريق مصاحبه کردن شايد بتوانم صدايم را به گوش مسولان برسانم.اگر می دانستم که بچه ام سالم است که مصاحبه نمی کردم.من نامه نوشتم و خواهش کردم که به من اجازه ملاقات چند دقيقه ای با فرزندم را بدهند تا حداقل بدانم که او سالم و زنده است اما هر بار که به دادستانی می روم می گويند روی نامه ات درخواستی نخورده است، من هم فکر می کنم شايد اصلا نامه من را نخوانده اند يا به دستشان نرسيده پس ناچار مصاحبه می کنم تا شايد از اين طريق صدايم را بشنوند.»

 

اعظم افشاريان در ادامه افزود: « آخرين باری که به دادستانی رفتم، ديگر گريه ام گرفت ، به معاون دادستان گفتم من فقط می خواهم بدانم که دخترم زنده است و او گفت که انشالله زنده است.اين جواب خيلی بدی برای يک مادراست. من فقط از آقای دادستان خواهش دارم که اجازه ملاقات حضوری با دخترم را به من بدهند تا بلکه بدانم حالش خوب است، ببينمش، صدايش را بشنوم.»