ENGLISH| صفحه خبر | خبرنامه | مقاله | اطلاعیه | درباره کانون | پیوندها
 
 

متن بیست‌وهشتمین برنامه سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت

این متن توسط شهین پویا، مجری برنامه خوانده شد.

جمهوری اسلامی، در دهه شصت، در پی ایجاد حکومت مطلقه خود، به فجیع‌ترین و خونین‌ترین کشتار تاریخ معاصر ایران دست زد. کشتار را از سی خرداد ١٣٦٠ آغاز کرد و آن را در تابستان شصت‌وهفت، با کشتار جمعی زندانیان سیاسی به اوج رساند. به این ترتیب، نسلی از مخالفان سیاسی خود را که در انقلاب و دگرگونی فضای سیاسی جامعه ایران، نقش مهم و تاثیرگذار و در میان مردم محبوببت زیادی داشتند، از بین بُرد و به این وسیله، راه را برای تثبت خود، به‌عنوان یک حکومت مطلقه سرمایه‌داری-دینی مهیا کرد.
کشتار مخالفان در دهه شصت، سرآغاز سرکوب‌ها و کشتارهای بعدی، به‌ویژه کشتار جوانان، تهیدستان و گرسنگان در دیماه نودوشش و آبان نودوهشت بود.
جمهوری اسلامی، زمانی که در نیمه دوم دهه هفتاد، متوجه گسترش نارضایتی در میان مردم شد، در کنار سرکوب و کشتار و بگیر و به بند، با استفاده از ترفنده‌های سرمایه‌داری کلاسیک، اقدام به اپوزیسیون سازی در درون خود، به دو جناح اصلی اصول‌گرا و اصلاح‌طلب کرد، و به این وسیله، نارضایتی مردم را در درون خود کانالیزه کرد. مردم نیز، به تصور این‌که شاید بتوانند از این طریق رژیم را استحاله کنند و به برخی از حقوق و آزادی‌های اجتماعی خود دست یابند، وارد بازی شدند که زمین‌اش را جمهوری اسلامی تعیین کرد. با گذشته سه دهه، به‌ویژه با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه، اکثریت مردم به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست. اکثریت قریب به اتفاق مردم از مذهب رویگردان شدند، و اکنون به یقین می‌دانند که جمهوری اسلامی و حکومتی دینی نمی‌خواهند و برای پرچیدن آن، باید راسا اقدام کنند.
مردم بخوبی می‌دانند که باید به قدرت خود برای این تغییر متکی باشند و نباید زیر بیرق افراد و گروه‌هائی بروند که با پیچیدن دمکراسی در زرورقی زیبا، منتظر هستند، آمریکا و متخدان اروپائی آن، به آنها کمک کنند، حکومت را در ایران بدست گیرند و برمردم حکومت کنند و استبداد دیگری را جایگزین استبداد مذهبیون کنند. همان کاری که آمریکا و انگلیس و فرانسه با خمینی کردند و او را به فرانسه آوردند، عکس‌اش را رادیوهای فارسی زبان مانند بی بی سی فارسی، در ماه قرار دادند و میکروفون‌های‌شان را در خدمت به روی کار آمدن یک استبداد دینی، در اختیار خمینی قرار دادند. شعارهای فریبنده او را در رابطه با آزادی حجاب، آزادی زنان، آزادی احزاب و... از بلندگوهای‌شان، با آب و تاب بازتاب دادند.
خمینی پا را از این نیز فراتر گذاشت و قول داد، آب و برق را مجانی کند و نفت را به رایگان به درب منازل مردم ببرد. مردم ایران، هنوز نیز شاهد هستند که آمریکا و اتحادیه اروپا و صد البته چنین و روسیه، تلاش می‌کنند این حکومت جنایتکار و آدم‌کش را سرپا نگهدارند. مردم به تجربه دریافته‌اند که برای‌ اینها مهم نیست که مردم در ایران سرکوب، دستگیر و شکنجه و کشتار می‌شوند، با فقر و گرسنگی و بیکاری و بی‌خانمانی دست و پنجه نرم می‌کنند.
قدرت‌های جهانی، برای حفظ منافع‌شان در منطقه و خاورمیانه، به حکومت‌های استبدادی نیاز دارند. آنها خوب می‌دانند که این حکومت‌ها، مردم‌شان را سرکوب می‌کنند. آنها با استقرار یک حکومت مستقل مردمی و دمکراتیک در ایران، میانه خوشی ندارند. زیرا با وجود چنین حکومتی در ایران، آنها نمی‌توانند به منافع‌ سیاسی، اقتصادی و استراتژیک خود در منطقه دست یابند. این چنین حکومتی، حاضر نخواهد بود آزادی، حق و حقوق و منافع عامه مردم و کشور و مصالح آنرا به فروش برساند. اینها، به همین خاطر نیز در انقلاب بعدی تلاش خواهند کرد، به افراد و کسانی کمک کنند که، بتوانند استبداد دیگری را جایگزین استبداد کنونی کنند، و آنچه را که مردم در همه‌ی این سال‌ها با مقاومت و مبارزه بدست آورده‌اند، از آنان بازپس بگیرند. مردم آگاهند و بیدار، دیگر زیربار رهبری، به جز رهبری خود نمی‌روند. مردم ایران، برای این‌که به نقطه کنونی برسند، بهاء سنگینی پرداخت کرده‌اند. آنها برای سرنگون کردند جمهوری اسلامی، به اتحاد عمل، همبستگی و سازماندهی و ایجاد رهبری از میان خود نیاز دارند. بدون سازماندهی و ایجاد رهبری، دیگران، آنچه را که آنها تاکنون با خون عزیزان‌شان کاشته‌اند، درو خواهند کرد.

مهسا، با خون خود، قیامی را علیه جمهوری اسلامی شعله‌ور ساخت که تا همین لحظه آن چنان ضرباتی به جمهوری اسلامی وارد کرده است که آنرا به گیچ سری انداخته است. مهسا، به تاریخ پیوست و تاریخ ساز شد. او قیامی را شعله‌ور ساخت که زنان در آن نقش تعیین کننده دارند.
ایستادگی مردم در مقابل حملات مزدوران جمهوری اسلامی و شجاعت آنان در عقب راندن این مزدوران، در بسیاری از صحنه‌های درگیری، بی‌نظیر بوده است. پراکندگی اعتراضات مردم، توان سرکوب را از مزدوران جمهوری اسلامی گرفته و آنان را زمین گیر کرده‌ است. در چندین منطقه، کلانتری‌ها و مراکز بسیج به دست مردم افتاده است. در هر شهر و منطقه‌ای، بویژه در شهرهای بزرگ، مردم در چندین نقظه با نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی درگیر شده‌اند و آنان را به عقب رانده‌اند. جنبش انقلابی که سراسر ایران را فرا گرفته است، در صورت تداوم، فضائی ایجاد خواهد کرد، تا کارگران نیز بتوانند موانع تشکل‌یابی‌شان را که جمهوری اسلامی همه این سال‌ها برای آنان ایجاد کرده است، در سریع‌ترین زمان ممکن برطرف و خود را متحد کنند و در کنار مردم، به مبارزه علیه جمهوری اسلامی به پردازند. 
برای درهم شکستن جمهوری اسلامی، به ویژه دستگاه سرکوب و بورکراتیک نظامی آن، همزمان با قیام‌های خیابانی، اعتصابات عمومی سیاسی هم لازم است. همانگونه که در سال پنجاه و هفت در رابطه با رژیم سلطنتی تجربه کردیم.
همزمان با تطاهرات‌های خیابانی، باید شریان‌های حیاتی و تنفسی جمهوری اسلامی قطع شود. لازمه این کار، اعتصابات عمومی سیاسی در صنایع بزرگ تولیدی و حمل و نقل، بندرگاه‌ها دانشگاه‌ها، مدارس، ادارات و بانک‌ها است. کارگران نفت، باید شیرهای نفت را به بندند و تنها برای نیاز داخلی، نفت تولید کنند. کارگران بنادر، باید مانع صادرات نفت و سایر تولیدات صنعتی و همچنین محصولات کشاورزی به خارج شوند.  

آنچه که اعتراضات اخیر را برجسته می‌سازد، پیشتازی زنان در این اعتراضات است. زنان در این اعتراضات با شهامت و شجاعت وصف ناشدنی، روسری‌های‌شان را برداشتند و به خامنه‌ای و دستگاه مذهب و ارکان قدرت او فهماندند که مهسا را به خاطر اینکه دو تار مویش بیرون بود، کشتید، اما با رویش هزاران مهسا که  که روسری از سر برداشته‌ و قصد نابودی‌تان را دارند، چه می‌کنید.

 

 
 

 

 
   
ENGLISH| اسناد زندان| آمار احکام مرگ در ایران | گالری عکس و طرح | تماس با سایت| تماس با کانون