جمهوری اسلامی، در همهی سالهای حکومت ننگیناش بر ایران، صرفنظر از سرکوب مداوم جامعه و جنایات و کشتارهایی که در زندان و در خیابان مرتکب شده، ایران را به ویرانه تبدیل کرده است. نه جنگلی مانده و نه آبی برای نوشیدن و کشت و زراعت. نه تنها برای روزهای خشکسالی و کمآبی، تدابیری اتخاذ نکرده، به مردم خوزستان به خاطر تشنگی گلوله میزند، آب کارون را که حق مردم خوزستان است، به ارزانی تقدیم کویت کرده و کشت و کار را در این استان حاصلخیز از رونق انداخته است. مردم به جان آمده از ظلم و ستم و بیحقوقی، مردم به جان آمده از چهل و دو سال سرکوب جمهوری اسلامی، مردمی که اکنون حیات و زندگیشان در اثر بیآبی به خطر اقتاده، شهرهای خوزستان را صحنه اعتراض به بیآبی و جمهوری اسلامی کردهاند. ایران به بمبی ساعتی و انبار باروتی میماند که هر روز تکهای از آن در یک جای ایران منفجر میشود. صدای انفجار، از دیماه نودوشش، بلندتر شنیده شد، در آبان نودوهشت رساتر و به پهنای ایران وسیعتر شد. اکنون این صدا در خوزستان طنین افکن شده است. فتیله این بمب ساعتی، این انبار باروت، آغشته به خونهایی است که جمهوری اسلامی طی چهل و دو سال حاکمیت جنایتکارانه و جابرانهاش بر زمین ریخته است.
دیکتاتورها از تاریخ درس نمیآموزند و زمانی صدای پای انقلاب را میشنوند که ارگانهای حکمرانی و سرکوبشان، یکی بعد از دیگری فرو میباشد. اکنون، شرایط برای کارگران شرکت نفت و کارگران در سایر بخشهای کلیدی کارگری مهیا است، که در پشتیبانی از اعتراضات مردم، چرخهای صنایع کلیدی از جمله صعنت نفت و بنادری را که جمهوری اسلامی از آنها برای صدور نفت به خارج استفاده میکند، از کار بیاندازند و گلوی جمهوری اسلامی را آنقدر فشار دهند که از نفس بیافتد. شرایط برای بمب ساعتی و باروتهایی که همهی این سالها در سراسر ایران انبار شدهاند، برای انفجار همزمان در حال شدن است. ضربه نهایی را باید کارگران با یک اعتصاب عمومی سیاسی و سراسری بر پیکر رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی فرود آورند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)، از اعتراضات مردم در خوزستان حمایت میکند و حمله به آنان و کشتارشان را قویا محکوم میکند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
۲۳ ژوئیه ۲۰۲١ برابر با ١ مرداد ١۴٠٠